یوگا و غلبه بر افسردگی

اثرات ضدافسردگی یوگا از بعد شرایط زیست شیمیایی و تمرینات ضد افسردگی یوگا

ارتباط بین تن و روان موضوعی است که فکر بسیاری از اندیشمندان قرن هفدهم را به خود معطوف داشته بود. سوالی که «رنه دکارت» (Rene Decartes) فیلسوف معروف فرانسوی راجع به چگونگی ارتباط بین تن و روان و جایگاه ارتباط این دو در بدن مطرح کرد تا صد سال پس از مرگ وی موضوع روز علم بود.

امروزه پس از گذشت سیصد سال، در اواخر قرن بیستم، بررسیها و یافته‌های فیزیولوژیستها، نورولوژیستها و عصب – روان شناسان حاکی از اینست که جسم و روان تاثیر غیرقابل انکاری بر روی یکدیگر داشته و هر تجربه‌ای که جسم یا ذهن کسب کند، کل ارگانیسم را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

عصب – روان شناسان مدعی هستند که بسیاری از معضلات متعدد روانی – اجتماعی قرن بیستم ناشی از سلب حرکت و تحرک انسانها و زندگی ماشینیسم است. طبق آمارهای موجود حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد بیماریهای روانی از کل جمعیت جهان، ناشی از زندگی ماشینی و کم کاری جسمانی است، چرا که بی تحرکی خلاف فطرت و ذات بشر بوده و او را به مرز عدم نزدیکتر می‌سازد.۱

مسلم آنست که تحرک، فعالیت و نشاط و طراوت جسمانی به نشاط و شادابی روانی و ایجاد حال خوش و احساس مثبت منجر خواهد شد؛ تغییرات فیزیولوژیکی که در ساختار غدد درون ریز و هورمونهای جسمانی ناشی از ورزش کردن صورت می‌گیرد مستقیماً تاثیر مثبتی را بر روان فرد خواهد گذاشت.

این در حالی است که روان شناسی، امروزه انسان را به عنوان یک واحد «زیستی – روانی – اجتماعی» به حساب آورده و مدعی است که اختلالات روانی تنها از عوامل محیطی یا روانی منشاء شده، که بسیاری از بیماریهای روانی ممکن است در اثر اختلال در سیستم عصبی محیطی (Nervous System Peripheral) ایجاد گردد و افسردگی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از تظاهرات رفتاری افسردگی می‌تواند ناشی از کم کاری یا بیش فعالی نظام عصبی – زیستی فرد باشد. توجه به بعد زیستی بیماریهای روانی منجمله افسردگی، شیوه‌های جدیدی را در روان درمانیهای کوتاه مدت باب کرده‌است.

استفاده از ورزش و توجه به تاثیر فیزیولوژی آن بر روان، در درمان بیماریها، جدید نیست. درمان با پیاده روی، یوگادرمانی، کار درمانی و … از جمله درمانهایی است که از قدیم الایام رایج بوده‌است. اما در سال ۱۹۸۱ نخستین بازبینی در ادبیات پژوهشی تاثیر ورزش در متغیرهای روانی توسط فولکینز و سایم (Sime Folkins) انجام شد.

از خصوصیات فعالیتهای ورزشی یاد شده اینست که فرد با پرداختن به اینگونه امور به نحوی تخلیه هیجانی می‌شود. بدین معنی که برخی از عوامل منفی، تضادها و تعارضات درونی فرد برون ریزی شده و بدین وسیله، تنشهای روانی از بین رفته واز به وجود آمدن یک شخصیت ضداجتماعی جلوگیری به عمل می‌آید.

فعالیتهای عضلانی عامل مهمی‌در کاهش اضطراب بوده و مهارتهای شناختی از قبیل دقت، هوشیاری و سرعت عمل را افزایش می‌دهد.۲

برنامه‌های ورزشی به مدت ۶ تا ۲۰ هفته، موجب کاهش افسردگی، افزایش حس احترام به خویشتن، احساس عمومی‌شادابی و آمادگی خوب سیستم قلبی – عروقی می‌شود. و این تاثیرات زمانی کاملاً محسوس خواهد بود که تمرینات هوازی باشند.۳

همچنین تحقیقات دکتر جمشید احمدی و خانم مرضیه صیاد (۱۳۷۲) در رابطه با مقایسه میزان افسردگی در ورزشکاران حاکی از این است که ورزش را می‌توان به عنوان یکی از درمانهای مفید غیردارویی برای درمان افسردگی پیشنهاد کرد.

تحقیقات انجام شده توسط کلاین (Klein, etal) و همکاران (۱۹۸۹)، حاکی از اثبات تاثیر ورزش بر افسردگی می‌باشد. همچنین مورگان (Morgan) و همکاران (۱۹۶۹) به نقل از سیمونز (Symons ۱۹۸۵) این فرض را که بین سطح آمادگی جسمانی و وضعیت خلقی و روحی همبستگی مثبتی وجود دارد را تاکید می‌کند. پژوهشهای دوین (Doyne) و همکارانش (۱۹۸۳) نشان داده‌است که دویدن و تمرین با وزنه هر دو در درمان افسردگی روشهای موفقی هستند.

تحقیقات «رامرز و جی – مارتین» (۱۹۹۱) بر اساس مروری که آنان در تجربیات خودشان انجام دادند آشکار کرد که درمان بیماران روانی از طریق ورزش امکان پذیر است، آنان همچنین بیان داشتند که تمرینات مرتب ورزشی به ویژه برای بیماری افسردگی (روان رنجوری) بسیار ارزشمند است.

پژوهش هایی که روی نمونه‌های مبتلا به افسردگی بالینی انجام شده همگی این فرض را که می‌توان با ورزش افسردگی را درمان کرد، تایید می‌کنند. مطابق برخی از پژوهشهای انجام شده تاثیر درمانی ورزش با اثرات حاصل از سایر روان درمانیهای استاندارد افسردگی قابل مقایسه‌است. این یافته‌ها، این سوال را به وجود آورده‌اند که مکانیسم زیرساز تغییرات حاصل از ورزش چیست؟ نظریه‌های مختلفی که در این باره وجود دارد سه مکانیسم: فیزیولوژیک، زیست – شیمیایی و شناختی – رفتاری را توجیه می‌کنند.

توجیه زیست – شیمیایی اثرات ضدافسردگی ورزش

یکی از نظریات زیست – شیمیایی افسردگی اشاره به ترشح «کورتیزول» به میزانی کمتر از حد طبیعی دارد (هیلگارد ۱۹۸۳). غده فوق کلیوی دارای دو بخش قشری و مرکزی است و بخش قشری آن شامل سه لایه خارجی، میانی و داخلی است. در لایه میانی «گلوکورتیکوئیدها» هستند که «کورتیزول»، «کورتیزون» و «کورتیکواسترون» را می‌سازند. ترشح «کورتیزول» از غدد فوق کلیوی موجب کاهش هورمون آدرنوکورتیکو تراپین (Adreno Chortico Trhopin- ACTH) شده و از طرفی دیگر غلظت قند خون را بالا خواهد برد.

در واقع «کورتیزول» اثر فیدبک منفی بر روی ACTH داشته و آن را مهار می‌کند، که در افراد افسرده این اتفاق به صورت عکس رخ می‌دهد.

در فرایند ورزش سیستم متابولیک برای انجام حداکثر فعالیت عضلانی، فعالیت سه سیستم دیگر را باعث می‌شود که یکی از آنها، سیستم گلیکوژن – اسید لاکتیک است که در هنگام ورزش، در این سیستم قند خون بالا رفته و تبدیل به گلیکوژن شده و گلیکوژن ذخیره شده به گلوکر تجزیه شده و برای مصرف انرژی به کار می‌رود. بالا رفتن قند خون سبب افزایش کورتیزول می‌شود.

اختلال در P.N.S، دستگاه گوارش، متابولیسمهای خونی، کالری و چربیهای اضافی، غذای هضم نشده و سموم داخلی بدن منجر به افسردگی خواهد شد. حال آنکه در ورزش مصرف ارجح “کربوهیدراتها” مشاهده می‌شود.

عضلات غالباً مقادیر زیادی چربی را به شکل «اسیدهای چربی» و اسید استواستیک، مصرف می‌کنند و همینطور مقداری از پروتئینها به شکل اسیدهای آمینه استفاده می‌شود. علاوه بر آن ورزش کردن باعث عضلانی و حجیم شدن قلب می‌شود و در نتیجه افزایش ظرفیت تلمبه زنی آن بسیار بالا می‌رود که در نتیجه بر متابولیسمهای خونی تا سطح نسبتاً زیادی تاثیر می‌گذارد.

ورزش منجر به سوخت کامل غذا و دفع چربیهای اضافی و تنظیم اعمال P.N.S می‌شود. در ورزش به علت گرمای زیاد بدن تعرق صورت گرفته و باعث دفع سموم می‌شود و همچنین ورزش به وسیله تسریع گردش خون و رساندن اکسیژن کافی به بدن کارکرد دستگاه گوارش را تنظیم می‌نماید.

دستگاه هموستازی بدن، اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک، در ثابت نگهداشتن شرایط محیط داخلی بدن موثرند. اختلال در اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک موجب از بین رفتن هموستازی بدن و افسردگی می‌شود.

از طرفی، ورزش در تنظیم پدیده‌های مربوط به هموستازی بدن نقش مهمی‌را ایفا می‌کند. ورزش اثر متضاد در سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک را نظم داده و تعادل می‌بخشد و چون هموستازی بدن از طریق این سیستم می‌تواند نظم داخلی بدن را تنظیم کند، ورزش به طور غیرمستقیم به حفظ تعادل زیستی افراد کمک می‌رساند.

همچنین شواهدی وجود دارد که در بیماران افسرده ترشح آمینومتابولیست ها۴ کاهش می‌یابد (به نقل از سیمونز و همکاران ۱۹۸۵) و همچنین شواهدی وجود دارد که درمانهای جسمی‌موثر در افسردگی – مانند ضدافسردگیهای سه حلقه‌ای، مهارکننده‌های مونوآمینواکسید از ۵وECT ۶– انتقال آمینرژیک سیناپسی را افزایش می‌دهند. (گراهام – اسمیت، گرین و کواستیمن۷ ۱۹۷۸ به نقل از سیمونز ۱۹۸۵) بر اساس این یافته‌ها فرض می‌شود که بهبود خلق حاصل از ورزش ممکن است ناشی از افزایش انتقال آمینرژیک باشد (سیمونز و همکاران ۱۹۸۵).

برخی اثرات ضدافسردگی ورزش را به افزایش فعالیت بتااندورفین ۸، نسبت می‌دهند. شواهدی وجود دارد که هم ورزشهای حرکتی و سرعتی (فارل، گیتز، مکسود و مورگان ۹– ۱۹۸۲ به نقل از سیمونز ۱۹۸۵) و هم ورزشهای قدرتی (کار، بولن، اسکینر و مک آرتور ۱۰ به نقل از سیمونز ۱۹۸۵) سبب چنین افزایشی می‌شوند. با این وجود تغییرپذیری قابل ملاحظه‌ای در میزان فعالیت «آندورفین» در نتیجه ورزش مشاهده شده‌است.

مارکف، رایان و یانگ ۱۱ (۱۹۸۲) دریافتند که افسردگی علیرغم تزریق نالکسون ۱۲ که فعالیت بتااندورفین را متوقف می‌کند با ورزش تحت تاثیر قرار می‌گیرد. یکی از توجیه‌ها شناختی رابطه ورزش و خلق و خو از پژوهشهای مربوط رابطه خلق و حافظه (بوور.۱۳، ۱۹۸۱) مشتق شده‌است. نتایج پژوهشهای متعددی نشان می‌دهد که خلق، آمادگی نسبی افراد برای پذیرش افکار منفی و مثبت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. (کلارک و تیسدیل ۱۴، ۱۹۴۲) مثلاً زمانی که کسی افسرده‌است ثبت و بازیابی خاطره‌ها و تداعی‌های منفی در او ساده تر از خاطره‌ها و تداعی‌های مثبت است. به این تریتب سیستمی‌بسته به وجود می‌آید. این سیستم بسته به نوبه خود تشکیل زنجیره‌ای را می‌دهد که در آن افسردگی با به خاطر آوری مداوم تفکر منفی تداوم می‌یابد.

کلارک، میلبرگ و راس ۱۹۸۳ (Clark, Milbery Russ) ۱۹۸۳ این مدل خلق – حافظه را به مساله برانگیختگی حاصل از ورزش بسط داده‌اند. آنها بر این باور هستند که ورزش از نظر عاطفی فعالیتی مثبت است و به همین دلیل از طریق انجام آن می‌توان افکار و احساسات مثبت داشت (به نقل از سیمونز ۱۹۸۵).

به هر حال مسلم آنست که از نشانه‌های افسردگی به هر علتی که می‌خواهد باشد کندی حرکتی و کم رفتاری است. تا جایی که فورستنر (به نقل از بیکر، هیمبوک و بللاک ۱۹۸۷) معتقد است رفتار فرد افسرده ناشی از نقص در سیستم تقویت مثبت فرد است. بدون تقویت، فعالیت به میزان کمتری رخ می‌دهد و این امر حلقه‌ای معیوب ایجاد می‌کند که از فرصتهای تقویت بیش از پیش می‌کاهد که به تدریج موجب افسردگی در فرد می‌شود حال آنکه ورزش ضمن افزایش تقویت رفتاری از طریق مشارکت دادن فرد در فعالیتهای گروهی و ورزشی، سیستم تقویت مثبت فرد را قوت بخشیده و از بی حالی، رخوت و ضعف حرکتی افراد نیز ممانعت به عمل می‌آورد. این موضوع وراء ارزیابی فرد از خویشتن است.  زمانی که فرد خود را خوب ارزیابی کرد و به قابلیتهای خویش پی برد، خود و دیگران را مورد احترام قرار داده واز یاس، نومیدی، افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی مصون می ماند.همچنین از جنبه روانی نیز فردی خودشکوفا و سالمی خواهد شد.

یوگا علاوه بر حرکات بسیار متنوع جسمی با تمرینات و آموزش های ذهنی باعث تغییر در شیوه زیستن و غلبه بر عادات منفی می گردد.

منابع:

۱- احمدی، جمشید و خانم مرضیه صیاد- مقایسه میزان افسردگی در ورزشکاران تازه کار، عادی- دومین سمینار سراسری تربیت بدنی و ورزش و نقش آن در سلامتی – ۲۴ تا ۲۶ مهرماه ۱۳۷۲.

۲- اقدسی، محمدتقی – نقش ورزش و تربیت بدنی در سلامت روان – دومین سمینار سراسری تربیت بدنی و ورزش و نقش آن در سلامتی. ۲۴ تا ۲۶ مهرماه ۱۳۷۲.

۳- انصاری پور، قدرت الله- بهداشت روانی و اثرات مثبت ورزش. دومین سمینار سراسری تربیت بدنی و ورزش و نقش آن در سلامتی. ۲۴ تا ۲۶ مهرماه ۱۳۷۲.

۴- مهرابی کلی بیکی، حمید- بررسی شیوع افسردگی در دانش آموزان ورزشکار و عادی (منتشر نشده). ۱۳۷۲

۵- نعمت الله زاده ماهانی، کاظم- درمان افسردگی با ورزش – پژوهشهای روان شناختی- دوره ۱، شماره ۳ و ۴، بهار و تابستان ۱۳۷۱

۶- کایلان، هارولد- ساروک – بینامین- خلاصه روانپزشکی – ترجمه نصرت الله پورافکاری. جلد دوم انتشارات آزادگان، ۱۳۷۳

۷- MCkenna, Kryss. British journal of occupational therapy. May. ۱۹۹۱

۸- Ramirez, j.Martin. International journal of sport psychology. ۱۹۷۸.

پاورقی:

۱- اقدسی، محمدتقی – ۱۳۷۲.

۲- انصاری پور، قدرت الله – ۱۳۷۲

۳- نعمت الله زاده، کاظم – ۱۳۷۱

۴- Amino metabolites.

۵- Monoaminexidase inhibitors.

۶- Electroconvalsive therapy

۷- Graham – smith, Green Costaim.

۸- BEtaendoxphin.

۹- Farrell, Gates, Maksad, Morgan.

۱۰-Carr, Bullen, skinar, Mc Arthar.

۱۱-Markoff, Ryan, Yaung.

۱۲-Naloxone.

۱۳-Bower

۱۴-Clark, Milberg Teasdales

✅ کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط به نشر، تکثیر و بهره برداری از محتوای وب سایت یوگا پیام مهر در اختیار صاحب آن قرار دارد. کسانی که مایل به استفاده از مطالب مندرج در این سایت هستند، باید منبع و آدرس اینترنتی آن را به صورت صریح و واضح ذکر کنند.

×

وقت بخیر 🧘

×