روزی را یاد می کنم که حدود ۵ سال پیش در هندوستان تجربه کردم. صبح بسیار زیبایی بود. نم نم باران عطر و بوی خاک را در فضا پراکنده بود. خیلی دوست داشتم در رختخواب دراز بکشم و منظره زیبای طبیعت را از پنجره نگاه کنم. به گلهای رنگارنگ نگاه کنم. به آسمان ابری. اما صدای پر مهر مادرم را شنیدم که میگفت “پاشو عزیزم، نمیخواهی برویم کلوپ خنده ما را ببینی؟ پاشو اگر بدون دیدن این کلوپ خنده به ایران برگردی سرت کلاه رفته “!
هرچند به قیمت رفتن هر گونه کلاهی بر سرم نیز حاضر نبودم از رختخواب و پنجره فاصله بگیرم اما برای رعایت احترام “مادر” از جا برخاستم و همراه با او به پارک رفتم. عده کثیری با لباسهای سفید در آنجا دور هم گرد آمده بودند. در جلوی صفوف برای من و مادرم جا باز کردند و دقایقی بعد مراسم آغاز شد.
همه زیر انداز ساده ای روی زمین پهن کردند و روی آن نشستند. چشمهایشان را بستند و با صدای هماهنگ نیایشی را سرودند. از خداوند مهربان به خاطر حضورشان در چنین موقعیتی شکر گزاری کردند و بعد چند حرکت کششی یوگا انجام دادند. چند تمرین تنفسی (پرانایاما) نیز انجام شد. ذکر “اوم” سروده شد و بعد مربی خنده رو همگان را به “مدیتیشن خنده” دعوت کرد.
اندکی بعد سراسر فضای آنجا تغییر کرد. هرچه افراد گروه در این فن (Technique) عمیقتر و عمیقتر فرو میرفتند، جادوی خنده فضا را بیشتر و بیشتر دگرگون می کرد. شادی و نشاط در سرتاسر آن فضا منتشر میشد. احساس کردم که این فضای شاد روی گیاهان نیز تاثیر گذاشته است. لحظاتی شاد و پر نشاط را تجربه میکردم و همانجا تصمیم گرفتم که این خنده و شادی را تا ایران با خود به ارمغان بیاورم.
در سال ۱۹۸۸ دکتر “مدن کاتاریا” (Dr. Madan Kataria) از کشور هند اولین روز جهانی خنده را به ثبت رساند. او در شهر بمبئی اولین باشگاه خنده را در پارک بزرگ مرکزی برگزار کرد و اکنون صدها باشگاه خنده در سراسر جهان فعالیت می کنند.
با افزایش سرعت زندگی تمدنیافته امروزی، شادمانی و نشاط جای خود را به غم و اندوه داده است. زمانهای لازم تفریح و خنده با خستگی و تنش پر شده است. برای حفظ سلامتی باید کاری کرد تا خنده و شادمانی به زندگی ما بازگردد.
“هاسیا یوگا” یا یوگای خنده راه حل آن است. زندگی منطقی امروز برای خندیدن دلیل و موضوع میخواهد. بدون دلیل خنده پذیرفتنی نیست. خنده با دلیل از مزاح و شوخ طبعی بر می خیزد که به مهارتهای خاص ذهنی و ارتباطی نیاز دارد و از عهده همگان خارج است. این نوع خنده به محرکهای گوناگون مانند لطیفه گویی، تماشای نمایشهای کمدی، مطالعه کتابهای مضحک و… نیاز دارد. اما خنده درونی که هاسیا یوگا به آن اشاره میکند، ماهیت عاطفی و بیآلایش دارد و دستیابی به آن در هر موقعیتی و برای همگان امکان پذیر است.
باشگاههای خنده نظر شمار زیادی از پژوهشگران را به سوی خود جلب کرده است. این روانشناسان و پزشکان یوگای خنده را با عنوان “خنده درمانی” می شناسند.
روانشناسان یوگای خنده را به عنوان روشی برای کاهش تنش (Stress) پذیرفته اند. هنگام رویارویی با تنش در بدن هورمونهایی مانند “کورتیزول” و “آدرنالین” ترشح میشود. دانشمندان دریافته اند که هنگام خندیدن سطح این هورمونها در خون کاهش می یابد.
بدن ما فرق میان خندههای واقعی و ساختگی را درک نمیکند. از این رو خندههای غیرواقعی نیز میتوانند تاثیری مشابه با خندههای واقعی داشته باشد.
تمرینهای یوگای خنده همواره با نرمش، تنفسهای عمیق، دست زدن و خواندن آوازهایی مانند “هاها … هوهو” آغاز میشود و پس از کسب اعتماد به نفس لازم وارد مرحله جدیتر میشود.
“روزی تنها ده دقیقه خنده” میتواند با آثار سحر آمیزی در زندگی ما همراه باشد.
هر روزی فقط ده دقیقه بخند و …
- افکار منفی، تنش و انرژیهای منفی را تخلیه کن؛
- شدت درد مفصلی را کاهش بده؛
- اکسیژن رسانی به مغز را افزایش بده؛
- سوخت و ساز بدن را تنظیم کن؛
- کودک درونی خود را تجربه کن،
- زندگی را مانند زندگی تجربه کن.
انسان زمینه کیفیت زندگی خود را با دستان خود میسازد. بیاییم شادمانی را زمینه زندگی خود قرار دهیم.