درک نیروهای ذاتی تبدیل و انتقال آنها و وارد شدن به عمیق ترین ظرفیتهای وجودی و خود شکوفائی از انگیزههای عمیق و مراتب والای تعالی انسان است. در مراتب اولیه رشد معنوی، انسان همواره با نیروهای متضاد وجود خود در ارتباط است.
نیروهایی که در مقابل هم می ایستند مانند حس قوی لذت طلبی یا سایر خواستههای غریزی و مهار آنها.نیروهای هیجانی همچون ترس و خشم در مقابل شجاعت و آرامش. نیروهای فکری همچون شک و تردید و تفکرات منفی در مقابل ایمان وتفکرات مثبت.تصورات و تخیلات واهی ومخرب و لجام گسیخته در مقابل اعتدال وروشن بینی و تمییز دادن آنها. کشمکش روانی انسان بین این دو قطب (سازنده و مخرب) همواره وجود دارد.
هنگامیکه انسان میتواند از تمام این تضادها عبور کند، راه را برای رسیدن به بالاترین مرتبه رشد معنوی هموار میسازد. این عبور با تعمق روی این تضادها و ایجاد بینش قوی امکان پذیر میگردد.عبور از تک تک این ناهمواریها کار حساس و عظیمیاست و ممکن است انسان در هرکدام از این مراحل و تضادها برای همیشه باقی بماند. به هرحال عبور از این تضادها نهایتاً راه را برای رسیدن به مرتبهای بالاتر هموار میسازد. مرتبهای که در آن تضادی معنا ندارد و آن مرتبه خود شناسی و شناخت منیتهای خود است.خود شناسی عظیمترین تحول و دگرگونی است.
این شناخت رضایت، لذت و سرور فوق العاده برای سالک به دنبال خواهد داشت. در این مرتبه انسان رها از تضادهاست و به همین دلیل میتواند سرور و شادمانی را به خوبی تجربه کند. ترک منیت وآگاهی از هستی لایتناهی و درک وجود به عنوان جزئی از آن، ورود به مرتبهای والا تر را هموار میسازد. شرایطی که انسان، به جایگاه خود در جهان هستی وعظمت آن آگاه میگردد. آگاهی رهائی یافته از منیت.
با این آگاهی او آماده میشود تا یکی شدن با کل هستی و درک مطلق آن وعدم وجود و نیستی در هستی را تجربه کند. فانی شدن در ذات دوست نهایتیاست عظیم و پرشکوه که سالک باید برای رسیدن به آن ناهمواریهای زیادی را طی کند. چیزی که به مفهوم یوگایی به آن «کیولیا» یا نیروانا گویند. شاید بتوان گفت مهمترین گام هر انسان عبور کردن از تضادها و وسوسههای ذاتی و رنجشهای وجودی است. ماندن در هر مرحله مانع پویش و رشد است. پویایی تؤام با بینش انسان است که او را به پیش میبرد تا مراتب رشد را طی کند.
استاد مایا ماچوه